Powered by RND
Podcastsتاریخ تازه‌ها
Listen to تاریخ تازه‌ها in the App
Listen to تاریخ تازه‌ها in the App
(3,100)(247,963)
Save favourites
Alarm
Sleep timer

تاریخ تازه‌ها

Podcast تاریخ تازه‌ها
رویدادهای روز که خمیرمایۀ «اخبارِ» رسانه ها را تشکیل می دهند، فراوان ریشه در گذشته دارند و گاه بیش از آنکه حاصل گریز ناگهانی احوال روز باشند، نتیجۀ دیگرگون شدن ...

Available Episodes

5 of 24
  • خاموش کردن «صدای آمریکا» و برچیدن «رادیو فردا» به سود کیست؟
    روز یکشنبه نهم فوریه ایلان ماسک، میلیاردر آمریکایی و مدیر «وزارت کارآمدیِ دولت» ترامپ، خواهان تعطیلی رسانه‌های «صدای آمریکا» و «رادیو اروپای آزاد» شد. او یکی از مهم‌ترین و اثرگذارترین پشتیبانان ترامپ در انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا بود. ایلان ماسک در پاسخ به سخنان ریچارد گرینِل، فرستاده ویژۀ ریاست جمهوری آمریکا برای ماموریت های ویژه، در شبکۀ اجتماعی ایکس نوشت: « آری، این رسانه‌ها را تعطیل کنید. اروپا اکنون آزاد است و دیگر کسی به آن رسانه‌ها گوش نمی‌دهد.فرستادۀ ویژۀ ترامپ در همان روز گفته بود: «رادیو اروپای آزاد و صدای آمریکا رسانه‌هایی هستند که هزینۀ آن ها را مالیات دهندگان آمریکایی تأمین می کنند. اما در آن‌ها دیوانه‌های چپ افراطی جا خوش کرده‌اند و تنها با خودشان حرف می‌زنند، در حالی که سالانه یک میلیارد دلار از پول مالیات دهندگان آمریکایی را می سوزانند».با توجه به اینکه این دو رسانه، بخش فارسی کارآزموده، حرفه‌ای و پرشنونده‌ دارد، خبر درخواست تعطیلی آن‌ها در مطبوعات جمهوری اسلامی بازتاب گسترده یافت. بسیاری از کارشناسان ایرانی این دو رسانه را به دلیل پایبندی‌شان به اصول حرفه‌ای و «بی‌طرفی ارزش‌شناختیِ» بیشتر خبرنگاران، مجریان و روزنامه نگاران آن‌ها، از معدود رسانه‌های اثرگذار در میان ایرانیان می‌دانند. البته، ایرانیان از مشکلاتی که در گذشته مدیریت بخش فارسی صدای آمریکا برای کارکنان این رسانه ایجاد کرده بود، کم و بیش آگاهند. اما برپایۀ نظرسنجی‌های معتبر، کارنامۀ گردانندگان اصلی آن را در مجموع مثبت می‌دانند.صدای آمریکا در گرماگرم جنگ جهانی دوم تأسیس شد و پس از آغاز جنگ سرد برنامه‌هایی را به چندین زبان‌ زندۀ دنیا به منظور ارائۀ اطلاعات همسو با منافع آمریکا در سراسر جهان و برای مقابله با تبلیغات اتحاد جماهیر شوروی تهیه و پخش کرد. هم‌اکنون صدای آمریکا به ۴۸ زبان از جمله زبان فارسی برنامۀ رادیویی و به ۲۴ زبان برنامۀ تلویزیونی پخش می‌کند. صدای آمریکا از نظر مالی وابسته به دولت ایالات متحد آمریکاست. با این حال، چنان که از برنامه‌های بخش فارسی این رسانه می‌توان فهمید، روزنامه نگاران و خبرنگاران آن همواره کوشیده‌اند استقلال فکری خود را حفظ کنند و به یک رشته اصول حرفه‌ای پایبند باشند. شاید همین ویژگی است که ناخشنودی فرستادۀ ویژۀ ترامپ و ایلان ماسک را برانگیخته است.بودجۀ «رادیو اروپای آزاد» را نیز کنگرۀ آمریکا تأمین می‌کند. این رادیو یک رادیوی خبررسانی است و در آغاز رادیویی مستقل و خصوصی بود. با تشکیل «کمیتۀ ملی برای اروپای آزاد» در ژوئن ۱۹۴۹ در نیویورک، «رادیو اروپای آزاد» وابسته به آن کمیته شد. پایگاه یا مقر اصلی آن را در آغاز در شهر مونیخ قرار دادند و برنامه‌های آن از ژوئیۀ ۱۹۵۰ روی موج کوتاه برای چکسلواکی پخش ‌شد.بودجۀ «کمیته ملی برای اروپای آزاد» را کنگرۀ آمریکا به میانجی «سازمان اطلاعات مرکزی» یا «سیا» و نیز منابع خصوصی تأمین می‌کردند. در سال ۱۹۷۱، سازمان سیا از دادن کمک مالی به «رادیو اروپای آزاد» بازایستاد و این رادیو زیر نظارت «دفتر پخش بین المللی» قرار گرفت که اعضای آن را رئیس جمهور آمریکا منصوب می‌کرد. اخبار و تحلیل‌های آن هم‌اکنون  به ۲۷ زبان در ۲۳ کشور در سراسر اروپای شرقی، آسیای مرکزی، قفقاز و خاورمیانه پخش می‌شود.در اول اکتبر ۱۹۷۶ «رادیو اروپای آزاد» با رادیوی دیگری به نام «رادیو آزادی» که آن نیز زیر حمایت کنگرۀ آمریکا قرار داشت یکی شد. نهاد جدید هر دو نام را حفظ کرد، یعنی هم «رادیو اروپای آزاد» و هم «رادیو آزادی» نامیده شد. رادیو آزادی را در سال ۱۹۵۱ کمیتۀ آمریکایی برای آزادی خلق‌های روسیه تأسیس کرده بود.با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در اوایل دهۀ ۹۰ میلادی، بودجۀ رادیو از ۲۲۷ میلیون دلار به ۷۵ میلیون دلار در سال ۱۹۹۳ کاهش یافت. از سال ۱۹۹۵ پایگاه اصلی یا ستاد این رادیو را به شهر پراگ منتقل کردند و رفته رفته از سرویس‌های آن به زبان‌های اروپایی کاستند. تنها سرویس‌های اسلاوی جنوبی را حفظ کردند. در عوض، بر فعالیت رادیو در خاورمیانه افزودند. در سال ۱۹۹۸ «رادیو عراق آزاد» را برای عراقی‌ها تأسیس کردند. هم‌زمان نام سرویس فارسی «رادیو اروپای آزاد» را به «رادیو فردا» تغییر دادند. سرویسی نیز در سال ۱۹۹۹ در کوُزوُوُ راه اندازی کردند و «رادیو افغانستان آزاد» را در سال ۲۰۰۲ دوباره به راه انداختند.باری، مخالفتِ ناگهانی و پُر سر و صدای دو تن از کادرهای عالی‌رتبۀ دولت ترامپ با این دو رسانۀ کارآزموده، پرشنونده و اثرگذارِ ایالات متحد آمریکا هنوز معلوم نیست به تعطیلی آن‌ها بینجامد یا نه. آن دوتن می‌گویند پول مالیات دهندگان آمریکایی نباید صرف این رسانه‌ها بشود. ایلان ماسک، در مقام مدیر «وزارت کارآمدیِ دولت» ترامپ، از کمک مالی دولت فدرال به سازمان‌های رسانه‌ای مانند پولیتیکو، آسوشیتدپرس و نیویورک تایمز نیز ناخشنود است و آن‌ها را استفادۀ ناکارآمد از پول مالیات‌دهندگان می‌داند و سرسختانه در پی حذف آن‌هاست.ریچارد گرینِل نیز آشکارا اختصاص دادن پول دولت را برای رسانه‌ها محکوم می‌کند و مانند ایلان ماسک معتقد است که چنین بودجه‌ای باید بی‌درنگ پایان پذیرد.حمله به رسانه‌هایی که بخش عمدۀ بودجۀ آن ها را دولت آمریکا تأمین می‌کند، بحثی را در ایالات متحد دربارۀ استفاده از پول مالیات دهندگان برانگیخته است. البته در نخستین دور ریاست جمهوری ترامپ نیز کوشش‌هایی از این دست در جهت کاهش بودجۀ دولتی برای رسانه‌های بین المللی انجام گرفت. اما دموکرات‌های کنگره با آن کوشش‌ها به شدت مخالفت کردند.به طور کلی، دموکرات‌ها و دیگر مخالفان کاهش بودجۀ دولتی برای رسانه‌ها به ویژه در جامعۀ مدنی آمریکا، این گونه کوشش‌ها را ماجراجویی‌ سیاسی می‌دانند و بر این عقیده‌اند که این کارها هشیاری جامعۀ آمریکا را برای مقابله با اطلاعات نادرست کاهش می‌دهد و پشتیبانی جامعۀ سیاسی آن کشور را از روزنامه نگاری مستقل در سراسر جهان نقش بر آب می‌کند. به عقیدۀ آنان، این کوشش‌ها در نهایت به پایداری رژیم‌های خودکامه در جهان می‌انجامد.
    --------  
  • ترامپ، روزنۀ امید جمهوری اسلامی در وضع تیره و تار کنونی‌اش
    شاید در هیچ دوره‌ای از تاریخ ۴۷ سالۀ جمهوری اسلامی ایران، کارشناسان و ناظران بین‌المللی مانند امروز از ناپایداری و حتی فروپاشی این نظام سخن نگفته‌ باشند. کافی است نگاهی به مطبوعات بعضی از کشورهای غربی  در یکی دوماه گذشته بیفکنیم تا متوجه این موضوع بشویم. روز یکشنبه دوم فوریه برابر با ۱۴ بهمن، نشریۀ تایم با اشاره به نارضایتی گروه‌های بزرگی از مردم ایران و شکست سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی نوشت که ناتوانی و شکست این رژیم در داخل و خارج ممکن است به مشکلی جهانی تبدیل شود. زیرا رهبران آن می‌توانند دست به کارهای خطرناکی بزنند و منطقه را درگیر ناآرامی‌های تازه‌ای کنند. درهفته‌ای که گذشت، کارشناسان فرانسوی نیز در چند نشریۀ معتبر مانند لوموند، تریبونِ ژنو و لاکروا از احتمال آشوب و خیزش مردمی در ایران و حتی پایان نزدیک حکومت اسلامی سخن گفتند. تحلیل‌های کارشناسانۀ آنان معمولاً بر نتایج پژوهش‌های میدانی و آمارهای معتبر استوار است که بیشتر وقت‌ها همکاران ایرانی‌شان در داخل کشور در اختیار آنان قرار می‌دهندنظام‌های سیاسی در دوره‌‌هایی از حیاتشان ممکن است دچار بحران شوند و برای آنکه بتوانند به حیات خود ادامه ‌دهند ناگزیرند چاره‌ای بیندیشند، وگرنه دیر یا زود با خطر آشفتگی و گاه حتی فروپاشی رو به رو می‌شوند. اما جمهوری اسلامی از آغاز هستی‌اش تاکنون همواره با انبوهی از بحران‌‌ها زیسته است، چنان که بعضی از کارشناسان تا همین چندی پیش بر این عقیده‌ بودند که این رژیم، رژیمی به ذات بحران‌زاست و گویا جز با بحران‌آفرینی و زیستن در بحران نمی‌تواند به حیات خود ادامه دهد.اما امروز اوضاع به کل تغییر کرده است. یکی از اهرم‌های بحران‌آفرینی جمهوری اسلامی در منطقه پیش از حملۀ ۷ اکتبر حماس به جنوب اسرائیل، نیروهای نیابتی آن بود که روی هم رفته «محور مقاومت» نامیده می‌شدند. تا همین چندی پیش رهبران جمهوری اسلامی از «محور مقاومت» زیر عنوان عامل تعیین کننده در «عمق  راهبردی» یا «عمق استراتژیک» یاد می‌کردند. «محور مقاومت» به جمهوری اسلامی امکان می‌داد تا در برابر خطر حمله به خاک کشور، نیرویی بازدارنده در خارج از کشور داشته باشد.بنابراین، از نظر رهبران جمهوری اسلامی «محور مقاومت»، در اصل، نیرویی بازدارنده در برابر حملۀ احتمالی اسرائیل یا ایالات متحد آمریکا به ایران بود. آنان مدعی بودند که اگر حمله‌ای به ایران بشود نیروهای «محور مقاومت» منطقه را به آتش خواهند کشید. به گفتۀ بسیاری از کارشناسان، ترس رهبران جمهوری اسلامی از این بود که حرکت‌های اعتراضی و شورش‌های مردمی در داخل با حمله‌ای از بیرون همراه و هماهنگ شوند. زیرا در چنان حالتی ممکن بود مهار قدرت از دست رهبران جمهوری اسلامی بیرون برود.اما اکنون با از میان رفتن «محور مقاومت» دیگر نیروی بازدارنده‌ای در بیرون از مرزهای کشور نمانده است تا از حملۀ احتمالی اسرائیل یا ایالات متحد آمریکا جلوگیری کند. از سوی دیگر، وضع معیشتی مردم چنان است که رئیس جمهور، مسعود پزشکیان، ترس خود را از شورش‌های مردمی پنهان نمی‌کند. چنان که دیروز سوم فوریه برابر با ۱۵ بهمن در نشست مشترک سران سه قوۀ جمهموری اسلامی گفت که «دشمنان» جمهوری اسلامی می‌کوشند «سوار بر موج اختلافات و اعتراضات» شوند و در میان مردم «تفرقه و اختلاف» ایجاد کنند. او در آن نشست نگرانی‌اش را از نارضایتی اقلیت‌های قومی نیز پنهان نکرد.ماه‌هاست ترس از حملۀ احتمالی خارجی ذهن رهبران جمهوری اسلامی را به خود مشغول کرده است. دو ماه پیش، پس از حملۀ ۱۴۰ جنگندۀ اسرائیلی به۲۰ پایگاه نظامی ایران، وزیر امور خارجۀ جمهوری اسلامی‌ دست به دامن دبیرکل سازمان ملل شد تا با برگزاری نشست فوریِ شورای امنیت جلو حمله‌های آیندۀ اسرائیل را بگیرد.به گفتۀ جیمز اَکتوُن، مدیر برنامۀ امنیت هسته ای در بنیاد کارنِگی، بنیامین نتانیاهو دلایل خاص خود را برای انجام عملیات نظامی برضد ایران دارد. ممکن است دونالد ترامپ (در دیدار روز سه‌شنبه ۴ فوریه) به او چراغ سبز نشان دهد، اما کمتر احتمال دارد که ایالات متحد آمریکا خود را در چنان عملیاتی درگیر کند. تأسیسات هسته‌ای فُردوُ در شمال ایران در زیر کوه قرار دارد. گمان نمی‌رود اسرائیل بتواند آن را نابود کند مگر اینکه توانایی‌های سایبری باورنکردنی داشته باشد. اما آمریکا بمب هدایت شوندۀ سنگرشکنی به نام «نفوذگر مهمات انبوه» ساخته است که به ویژه برای این گونه هدف‌ها طراحی شده است. آیا ترامپ این سلاح را به همراه هواپیمای مورد نیاز برای استفاده از آن در اختیار اسرائیل قرار خواهد داد؟ترامپ در کارزارهای انتخاباتی‌اش خویشتن را «نامزد صلح جهانی» معرفی می‌کرد. به نظر نمی‌رسد او تمایلی برای دخالت کشورش در یک درگیری جدید داشته باشد. با این حال، به عقیدۀ جیمز اَکتوُن، هر مذاکره‌ای دربارۀ انرژی هسته‌ای ایران انجام گیرد، دراصل، میان جمهوری اسلامی و آمریکا خواهد بود. زیرا به رغم آنکه ایران از نظر ژئوپلیتیک ضعیف شده است، اما در زمینۀ برنامۀ هسته‌ای‌اش توانسته است به ابزارهای چانه‌زنی بیشتری دست یابد.مدیر برنامۀ امنیت هسته‌ای بنیاد کارنِگی گمان نمی‌کند که ترامپ بتواند به توافقی بهتر از برجام برسد. به گفتۀ او، ترامپ با خروج از برجام «گند زد». اگر وعدۀ لغو بخشی از تحریم‌ها را بدهد، چرا باید جمهوری اسلامی به او اعتماد کند؟ افزون بر این، این کارشناس به تمایل و توانایی دولت ترامپ برای درگیر شدن در یک مذاکرۀ طولانی و بسیار فنی در بارۀ انرژی هسته‌ای ایران اعتقادی ندارد.ترامپ در مذاکره دوست دارد‌ «پیشنهادهای ساده و درخشان» بدهد که ممکن است باب میل جمهوری اسلامی نباشند. از سوی دیگر، گویا جمهوری اسلامی هنوز برای برقراری رابطۀ سرراست با ترامپ میانجی معتبری نیافته است. به ویژه آنکه پیرامون ترامپ را دشمنان مذاکره با ایران و امتیاز دادن به جمهوری اسلامی فراگرفته‌اند. از همین رو، بعضی از کارشناسان حدس می‌زنند که ایلان ماسک نقش رابطِ میان جمهوری اسلامی و ترامپ را عهده دار شود. او در ۱۶ نوامبر ۲۰۲۴ با امیر سعید ایروانی، سفیر و نماینده دائم ایران در سازمان ملل، دیدار کرد (که البته وزارت امور خارجۀ ایران آن را تکذیب کرد).پرسش این است که آیا رهبران جمهوری اسلامی برای نجات رژیم آمادگی پذیرش پیشنهادهای ترامپ را دارند؟
    --------  
  • انتقال فلسطینیان غزه به اردن و مصر، وعده‌ای که ترامپ به هواداران خود داده است
    بامداد روز شنبه ۲۵ ژانویه برابر با ۶ بهمن ۱۴۰۳ دونالد ترامپ پیش از پرواز با هواپیمای «ایر فوُرس وان» در گفت و گو با جمعی از خبرنگاران در کابین هواپیما، گفت: اردن و مصر باید شمار بیشتری از فلسطینیان غزه را بپذیرند تا بتوان آنجا را که به کل ویران شده است پاکسازی کرد. بنابراین، ترجیح می‌دهم با بعضی از کشورهای عربی در مسکن سازی در مکان دیگری مشارکت کنم تا شاید مردم غزه برای نخستین بار بتوانند در آرامش زندگی کنند. او گفت که در این باره با پادشاه اردن تلفنی گفت و گو کرده و دوست دارد مصر هم گروه‌هایی از فلسطینیان را بپذیرد. ترامپ در پاسخ به این پرسش که آیا انتقال ساکنان غزه موقتی خواهد بود یا نه، گفت: این کار می‌تواند موقتی یا بلندمدت باشد. وزیر امور خارجۀ اردن با انتشار بیانیه‌ای مخالفت کشورش را با جابه‌جایی فلسطینیان اعلام کرد و افزود که اردن برای اردنی‌هاست و فلسطین برای فلسطینی‌ها. وزارت خارجۀ مصر نیز با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد که مصر با هرگونه تلاش برای جابه‌جایی فلسطینیان، چه به‌صورت موقت و چه بلندمدت، مخالف است. محمود عباس، رییس تشکیلات خودگردان فلسطین، نیز هرگونه طرح جا به جایی فلسطینیان غزه را محکوم کرد.پیشنهاد ترامپ اما در میان سیاستمداران راست‌گرای اسرائیل حامیان پر و پا قرص دارد چنان که ایتامار بن گویر، وزیر پیشین امنیت ملی اسرائیل، در پیامی ویدئویی ابتکار رئیس‌جمهوری آمریکا را ستود و از دولت اسرائیل خواست که طرح تشویق ساکنان غزه را به مهاجرت بی‌درنگ به اجرا بگذارد.ایدۀ انتقال فلسطینیان به اردن و مصر در جهت واقعیت بخشیدن به طرح «اسرائیل بزرگ» ایدۀ تازه‌ای در پروژۀ ترامپ برای خاورمیانه نیست. ترامپ در دور نخست ریاست جمهوری‌اش نیز از این طرح پشتیبانی می‌کرد. طرح «اسرائیل بزرگ» در ایدئولوُژیِ حزب «لیکود» به رهبریِ بنیامین نتانیاهو جایگاه محوری دارد. این طرح دربرگیرندۀ کشور کنونیِ اسرائیل و سرزمین هایِ اشغالی از جمله بیت‌المقدسِ شرقی است که پس از جنگ ۶ روزۀ ۱۹۶۷ به تصرف اسرائیل درآمده‌اند.اما پشتیبانیِ راهبُردی ترامپ از طرح «اسرائیل بزرگ» بر اصولِ اعلام شدۀ اعتقادی بخش بزرگی از هواداران او استوار است و چنان نیست که سیاستی زودگذر و از روی مصلحت‌اندیشی باشد. این بخش از هواداران ترامپ که در پیروزی او در هر دو انتخابات سهم تعیین کننده داشتند «مسیحیان انجیلی» نام دارند.گروه‌های بزرگی از مسیحیان انجیلی در ایالات متحد خواهان بازگشتِ یهودیان جهان به اسرائیل اند و آن را به واقعیت پیوستنِ پیشگویی‌های خداوندی می‌دانند. به همین سبب، سرسختانه از طرح «اسرائیل بزرگ» پشتبانی می‌کنند. چنان که از آنان زیر عنوانِ «صهیونیست‌های مسیحی» یاد می‌کنند. بعضی از آنان ترامپ را «کورُش کبیر امروز» می‌دانند. در فیلم «رسالتِ ترامپ» آشکارا به این موضوع اشاره شده است. آنان او را مانند کورُش آزاد کنندۀ یهودیان می‌دانند. چنان که گفته می‌شود بنیامین نتانیاهو بیش از آنکه  به پشتیبانی یهودیان آمریکا چشم دوخته باشد، به پیروان «مسیحیت انجیلی» در آمریکا امید بسته است.اما طرح «اسرائیل بزرگ» در ایدئولوژی مسیحیان انجیلی را نباید به معنای حمایت راستین آنان از یهودیان دانست. به گفتۀ الن گْرِش، روزنامه نگار یهودی تبار فرانسوی، پشتیبانی مسیحیان انجیلی از طرح «اسرائیل بزرگ»، دراصل، نشانۀ «یهودستیزی» آنان است. زیرا آنان می‌خواهند با تشکیل «اسرائیل بزرگ» یهودیان جهان از آمریکا و دیگر کشورهای مسیحی به آنجا کوچ کنند.کریستین دومز، تاریخ‌شناس دانشگاه کالوین میشیگان، در کتاب «مسیح و جان وین»  نشان می‌دهد چگونه «مسیحیان انجیلی‌» در ۷۵ سال گذشته کوشیده‌اند عیسی مسیح را در یک بُت مردانۀ خشن و ناسیونالیسم مسیحی مجسم کنند. به گفتۀ این تاریخ‌شناس، پشتیبانی مسیحیان انجیلی از ترامپ انتخابی عملگرایانه و مصلحت جویانه نیست، بلکه نشانۀ دلبستگی آنان به یک مردانگی ستیزه‌جو و یک ایدئولوژی است که در پی تقدس بخشیدن به اقتدار پدرسالارانه و پذیرفتن هرگونه عملکرد بی‌رحمانه در داخل و خارج از کشور است.به نوشتۀ این تاریخ‌شناس، وسوسۀ ذهنی مسیحیان انجیلی در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ فمینیسم و جنگ ویتنام بود. آنان فمینیسم را با توجه به اینکه «جنسیت‌ها» را از هم جدا می‌کرد، برای جامعه آمریکا و ارزش‌های خود خطرناک می‌دانستند. جنگ ویتنام را نیز محکوم می‌کردند، زیرا مسیحیت آمریکایی را در معرض خطر کمونیسم قرار می‌داد. از نظر آنان، شکست آمریکا در آن جنگ شکست مردانگی آمریکایی بود.به عقیدۀ مسیحیان انجیلی خداوند مردان را توانا و تنومند آفریده است تا از خانواده، کلیسا و ملت خود دفاع کنند. این مردانگی جنگاور را آنان در ترامپ یافته‌اند. فراموش نکنیم که موضوع‌هایی مانند فمینیسم، جنگ و برابری نژادی موضوع‌هایی بودند که در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ بحث و جدل برانگیختند. در آن انتخابات، هیلاری کلینتون از نظر مسیحیان انجیلی تجسم فمینیسم رادیکال و خطری جدی برای جامععۀ آمریکا معرفی شد.ترامپ با در نظر گرفتن دغدغۀ نژادی مسیحیان انجیلی، در گفتارهایش به سرزنش مهاجران پرداخت و آنان را یکی از علت‌های اصلی مشکلات آمریکا معرفی کرد. مسیحیان انجیلی از پیشنهاد او برای برافراشتن دیوار میان آمریکا و مکزیک بسیار استقبال کردند.درواقع، ترامپ را باید نماینده و مظهر خواسته‌های تاریخیِ مسیحیان انجیلی در رقابت‌های انتخاباتی دانست. به عقیدۀ کریستین دوُمِز، رفتار «جان وین» گونۀ ترامپ او را از حاشیۀ حیات سیاسی آمریکا بیرون کشید و در مرکز توجه شهروندان آمریکا قرار داد.باری، طرح بیرون کردن فلسطینیان را از غزه پیش از این «جَرِد کوشنر»، داماد ترامپ، در ۱۵ فوریه سال گذشته در مصاحبه‌ای در دانشگاه هاروارد اعلام کرده بود. آن مصاحبه در ۸ مارس در یوتیوب منتشر شد. او در آن مصاحبه اولویت دولت اسرائیل را بیرون کردن ساکنان غزه اعلام کرد و تشکیل «دولت فلسطینی» را «ایده‌ای فوق‌العاده بد» خواند. درواقع، طرح «اسرائیل بزرگ» فصل مشترک دو جریان افراطی مسیحی و یهودی است که با دو هدف متضاد به دنبال اجرای آن هستند.
    --------  
  • ترامپ چه معامله‌ای با جمهوری اسلامی خواهد کرد؟
    از زمانی که احتمال پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا رو به افزایش گذاشت، بسیاری از کارشناسان و تحلیل‌گران بین‌المللی پیش‌بینی کردند که بازگشت او به کاخ سفید با چرخشی در سیاست‌ خارجی ایالات متحد آمریکا همراه خواهد بود. ترامپ اکنون به کاخ ریاست جمهوری بازگشته و بسیاری از ایرانیان بی‌صبرانه منتظرند بازتاب چرخش در سیاست خارجی آمریکا را در روابط آن کشور با جمهوری اسلامی ببینند. گفته می‌شود رسیدگی به پروندۀ هسته‌ای ایران یکی از اولویت‌های ترامپ است.  آیا ترامپ، چنان که بعضی از کارشناسان پیش‌بینی می‌کنند، به سیاست «فشار حداکثری» بر جمهوری اسلامی باز خواهد گشت؟ آیا برای رسیدن به یک توافق تازه دربارۀ انرژی هسته‌ای ایران وارد مذاکره با جمهوری اسلامی خواهد شد؟ یا راهی را در پیش خواهد گرفت که نتانیاهو و دولت کنونی اسرائیل پیش پای او می‌گذارند؟ پس از مراسم سوگند ترامپ، نتانیاهو در پیامی به او گفت: آقای رئیس جمهور، من بر این باورم که زیر رهبری شما شکست محور تروریستی ایران را کامل خواهیم کرد.در نگاه نخست، با توجه به آنچه ترامپ در چند ماه گذشته دربارۀ ایران گفته و با توجه به دلبستگی‌های سیاسیِ اعضای اصلیِ تیم او در سیاست خارجی، امضای توافق تازه با جمهوری اسلامی بعید به نظر می‌رسد. اما کارشناسانی معتقدند که رسیدن به چنین توافقی میان جمهوری اسلامی و آمریکا حتی با وجود رئیس جمهوری مانند ترامپ در کاخ سفید در عمل ناممکن نیست. این گروه از کارشناسان، جهت‌گیری کلی ترامپ را در سیاست خارجی، اوضاع و احوال جهانی، منطقه‌ای و ارادۀ رهبران دو کشور را نشانه‌های واقعی و بایستگی‌های عینی امروز برای رسیدن به توافق تازه می‌دانند. از سوی دیگر، دو کشور تجربۀ امضای توافق برجام و سپس انحلال آن را پشت سر گذاشته‌اند.در سال ۲۰۱۵ در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما و حسن روحانی، ارادۀ رهبران دو کشور برای رسیدن به توافق، امضای برجام را ممکن ساخت. به گفتۀ این کارشناسان، امروز رئیس جمهور ایران مسعود پزشکیان است که بارها آمادگی کشورش را برای مذاکره اعلام کرده است. البته دونالد ترامپ هرگز به بازگشت کشورش به توافق برجام یا امضای توافقی دیگر اشاره‌ای نکرده است. با این حال، او در چند ماه گذشته سخنانی بر زبان آورده است که نشان می دهد درهای مذاکره را به روی خود نبسته است.در پایان سپتامبر ۲۰۲۴، ترامپ اعلام کرد: «ما باید برای توافق با ایران مذاکره کنیم» بی آنکه توضیحی دربارۀ چند و چون این مذاکره بدهد. در ۱۶ نوامبر ۲۰۲۴، ایلان ماسک، از همراهان نزدیک ترامپ، با امیر سعید ایروانی، سفیر و نماینده دائم ایران در سازمان ملل دیدار کرد (دیداری که وزارت امور خارجه ایران رسما آن را تکذیب کرد).از سوی دیگر، در چند ماه گذشته بعضی از مقام‌های بلند پایۀ جمهوری اسلامی از امکان مذاکره با آمریکا سخن گفته‌اند. چندی پیش علی لاریجانی، مشاور علی خامنه‌ای، در گفت‌وگو با وبگاه رهبر جمهوری اسلامی از آمادگی ایران برای مذاکرات هسته‌ای با دولت جدید آمریکا و رسیدن به یک «توافق جدید» با این کشور خبر داد. البته علی خامنه‌ای بارها هرگونه مذاکره با آمریکا را ممنوع اعلام کرده است.به هر حال، نشانه‌های بسیاری وجود دارد که کارشناسان را به محتمل بودن مذاکره میان دو کشور و رسیدن به یک توافق جدید امیدوار می‌کند. ترامپ همان گونه که در ۱۲ ژوئن ۲۰۱۸ با کره شمالی توافق نامه امضا کرد (توافق نامه‌ای که البته کارآیی عملی چشمگیری در واقعیت نداشت)، می تواند در جهت دستیابی به توافق با کشوری مانند ایران که ظاهراً با آمریکا سر آشتی ندارد، گام بردارد. فراموش نکنیم که ترجیع بند ترامپ از ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱ خودداری از دامن زدن به آتش جنگ تازه در منطقه و بیرون رفتن آن کشور از خاور میانه بود تا ایالات متحد آمریکا بتواند با «چین»، هماورد سهمگین‌اش، دست و پنجه نرم کند.اما کارشناسانی معتقدند که رویکرد نرمش‌ناپذیر ترامپ دربارۀ ایران ادامه خواهد یافت. او در نخستین دور ریاست جمهوری‌اش آمریکا را از برجام بیرون بُرد و تحریم‌های سختی بر ایران وضع کرد. او احتمالاً به این راه ادامه خواهد داد و برای مهار کردن جمهوری اسلامی، به جای اهرم دیپلماتیک از اهرم فشار مستقیم سیاسی و اقتصادی استفاده خواهد کرد. بنابراین، او این بار نیز می تواند در جهت ایجاد یک جبهۀ متحد با اسرائیل، عربستان سعودی و بعضی کشورهای عربی برضد ایران گام بردارد. به ویژه از آن رو که ایران کم و بیش متحدی در منطقه ندارد و حتی روابطش با ترکیه نیز پس از سقوط بشار اسد رو به تیرگی گذاشته است.بعضی از کارشناسان معتقدند که نرمش ناپذیری ترامپ دربارۀ جمهوری اسلامی اگر حساب شده و محتاطانه نباشد، ممکن است واکنش ملی‌گرایانۀ ایرانیان را برانگیزد. از همین رو، می‌گویند: ترامپ برای متقاعد کردن ایرانیان برای تحمل سیاست «فشار حداکثری» نباید بی‌گدار به آب بزند. او در دور نخست ریاست جمهوری‌اش با به کار بردن واژۀ «خلیج عربی» به جای «خلیج فارس» اشتباه راهبردی بزرگی کرد. اگرچه او در سخنرانی‌اش از تاریخ باشکوه، فرهنگ پربار و تمدن درخشان ایرانیان یاد کرد، اما نفهمید که برای مردم ایران، «خلیج فارس» جزئی جدایی‌ناپذیر از تاریخ و تمدن ایران است.به عقیدۀ بعضی از کارشناسان، ترامپ و تیم او ارزیابی درستی از پیامدهای احتمالی «فشار حداکثری» برای آمریکا به ویژه در ستیز آن کشور با دو قدرت چین و روسیه ندارند. یکی از هدف‌های ترامپ در دور نخست ریاست جمهوری‌اش جلوگیری از پیوستن ایران به جرگۀ چین و روسیه بود. اما امروز ایران بیش از گذشته به سوی آن دو قدرت روی گردانده است. از سوی دیگر، در سیاست خارجی ترامپ مرز میان «فشار برای تغییر رفتار جمهوری اسلامی» و «فشار برای تغییر رژیم در ایران» روشن نیست. آیا ترامپ و تیم او، ارزیابی سنجیده‌ای از اوضاع و احوال سیاسی ایران به ویژه جریان‌های مخالف رژیم دارند؟همۀ این ناروشنی‌ها و تردیدهاست که بیشتر کارشناسان را وامی‌دارد که از احتمال «معاملۀ» ترامپ با جمهوری اسلامی بیش از هر احتمال دیگری سخن بگویند.
    --------  
  • دیپلماسیِ گروگان‌گیری، حربه‌ای کارساز در دست جمهوری اسلامی
    در هفته‌ای که گذشت دیپلماسی گروگان‌گیری جمهوری اسلامی دوباره خبرساز شد. نخست، آزادی چچیلیا سالا، خبرنگار ایتالیایی، پس از ۲۰ روز زندانی شدن در سلولی انفرادی در تهران و در پی آن، آزادی محمد عابدینی نجف‌آبادی، تاجر سوئیسی- ایرانی، که پلیس ایتالیا او را به درخواست دولت آمریکا در ۱۶ دسامبر در فرودگاه میلان دستگیر کرده بود. این شخص به اتهام انتقال فناوری‌های کلیدی و حساس از آمریکا به ایران و دست داشتن در حملۀ پهپادی به یک پایگاه نظامی آمریکا در شمال شرق اردن، تحت تعقیب ایالات متحد آمریکا بود. درواقع، دولت ایران توانست خبرنگار ایتالیایی را به گروگان بگیرد و او را با کارگزار زندانی‌اش در ایتالیا مبادله کند.  خبر دوم، انتشار پیام صوتی اُلیویه گروُندوُ، سومین گروگان فرانسوی در ایران، از رادیوی پُرشنوندۀ «فرانس انتر» بود. او در این پیام برای نخستین بار هویت‌اش را آشکار و بر بی‌گناهی خود پافشاری کرد و در عین حال دربارۀ وضع نگران کنندۀ دو گروگان دیگر فرانسوی، سِسیل کوُلِر و همسرش، ژاک پاریس، هشدار داد.سومین خبر، آزادی «ناهید تقوی»، فعال حقوق بشر ایرانی-آلمانی، پس از چهار سال حبس در زندان‌های جمهوری اسلامی و بازگشت او به کشور آلمان بود. این خبر را روز دوشنبه ۱٣ ژانویه برابر با ٢۴ دی ۱۴۰۳، وزیر امور خارجۀ آلمان، با انتشار پیامی در حساب کاربری خود در شبکۀ اجتماعی ایکس اعلام کرد و نوشت: «لحظۀ شادی بزرگی است که ناهید تقوی سرانجام می‌تواند خانواده‌اش را در آغوش بگیرد». آزادی این شهروند ایرانی-آلمانی همزمان با آغاز نشست دیپلمات‌های ایرانی با بریتانیا، فرانسه و آلمان درباره مسائل منطقه‌ای، بین‌المللی و برنامۀ هسته‌ای ایران انجام گرفت.دیپلماسیِ گروگان‌گیری یکی از محورهای پایدار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از آغاز بنیان‌گذاری آن تاکنون بوده است. جمهوری اسلامی در چهل و شش سال گذشته بارها شهروندان کشورهای خارجی را در ایران به بهانه‌های گوناگون بازداشت و زندانی کرده و سپس آنان را با گرفتن امتیاز یا در برابر آزادی زندانیان وابسته به خود در خارج بخشوده و آزاد کرده است.مبادلۀ زندانی میان کشورهای جهان پدیدۀ شناخته شده‌ای است. تاکنون کم نبوده‌اند کشورهایی که به این کار دست یازیده باشند. اما آنچه جمهوری اسلامی را در این زمینه از دیگر کشورها جدا می‌کند این است که این رژیم بیشتر وقت‌ها شهروندان خارجی را بی‌آنکه مرتکب جرم خاصی شده باشند بازداشت و زندانی می‌کند تا سپس آنان را با کارگزاران زندانی‌اش در خارج مبادله کند یا با گرفتن امتیازی سیاسی یا اقتصادی آزاد کند.در سال ۲۰۱۷ نشریه آمریکایی پولیتیکو نوشت: ایرانی‌هایی که در کشورهای خارجی بازداشت و زندانی شده‌اند متهم به جرم‌های گوناگون از جمله نقض تحریم‌ها و تهدید امنیت آن کشورها هستند. اما جمهوری اسلامی استادان دانشگاه و گردشگرانی را که به ایران سفر می‌کنند بازداشت می‌کند تا آنان را با وابستگان زندانی‌اش در خارج مبادله کند. چنین معامله‌ای برای کشورهای غربی بسیار ناپسند است. اما چون جمهوری اسلامی می‌داند که دولت‌های غربی نمی‌خواهند این معامله آشکار شود، به دیپلماسی گروگان‌گیری ادامه می‌دهد. زیرا می‌داند که در این باره کشورهای غربی از ایران بازخواست نخواهند کرد.به گفتۀ کُرنلیا ارنْست، نایب رئیس «هیئت روابط با ایرانِ» پارلمان اروپا، کشورهای اروپایی در برابر دیپلماسی گروگان‌گیری جمهوری اسلامی «دیپلماسی سکوت» اختیار کرده‌اند. دیپلماسی گروگان‌گیری در سیاست خارجی ایران پدیدۀ تازه‌ای نیست. جمهوری اسلامی از همان آغاز برپایی‌اش از گروگان‌گیری وسیله‌ای برای چانه‌زنی با کشورهای غربی ساخته است. این دیپلماسی بیشتر وقت‌ها برای ایران سودآور بوده است.دیپلماسیِ گروگان‌گیری جمهوری اسلامی در ۴ نوامبر۱۹۷۹ ده روز پس از تصویب قانون اساسی با حملۀ دانشجویان خط امام به سفارت آمریکا و به گروگان گرفتن بیش از ۵۰ دیپلمات و شهروند آمریکایی در تهران آغاز شد. آن گروگان‌گیری پس از چهارصد و چهل و چهار روز در ۲۰ ژانویۀ ۱۹۸۰ در روز مُعارفۀ رونالد ریگان، رئیس جمهور منتخب آمریکا، و در میانۀ مراسم سوگند او به پایان رسید.در آن زمان، آمریکایی‌ها در برابر آزادی گروگان‌های خود دارایی‌های ایران را در ایالات متحد از توقیف آزاد کردند و به تحریم تجاری ایران پایان دادند. احساس حقارت بی‌سابقه‌ای که جمهوری اسلامی با آن گروگان‌گیری در آمریکایی‌ها برانگیخت هنوز از میان نرفته است. بسیاری از مورخان آن گروگان‌گیری را نقطۀ عطفی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می‌دانند.تا آن زمان بیشتر گروگان‌گیری‌ها به دست یک بازیگر غیردولتی انجام می‌گرفت. گروه‌های تروریستی یا سازمان‌های جنایتکار مافیایی دست به این کار می‌زدند. اما با ظهور جمهوری اسلامی، دیپلماسی گروگان‌گیری راست و بی‌پروا به یکی از محورهای سیاست خارجی یک دولت تبدیل شد. به گفتۀ کارشناسان، جمهوری اسلامی نه تنها خود به این کار دست می‌زند بلکه سازمان‌های غیردولتی وابسته به خود را نیز که در منطقه و جاهای دیگر جهان عمل می‌کنند برای گروگان‌گیری اجیر می‌کند. جدا از گروه‌های تروریستی این رژیم گاه حتی از کشورهای هم‌پیمان خود نیز برای پیشبرد دیپلماسی گرون‌گان‌گیری دعوت به همکاری می‌کند چنان که در سوریه بشار اسد شاهد بودیم.دیپلماسی گروگان‌گیری را کارشناسان «پاسخ ضعیف به قوی» توصیف می‌کنند. جمهوری اسلامی آن را «نبرد نامتقارن» می‌نامد. در توصیف نبرد نامقارن در سایت «حماسه سازان دفاع مقدس» وابسته به سپاه پاسداران چنین می‌خوانیم: نبرد متقارن به زبان ساده یعنی نبرد ناو با ناو، تانک با تانک و هواپیما با هواپیما. در این استراتژیِ نظامی اگر دشمن بمب اتم داشته باشد برای دفع آن بایستی به فکر بمب اتم بود. اما در نبرد نامتقارن مرز درگیری نیز نامتقارن است. گاه در نبرد نامتقارن لازم است نیروهای خودی فراتر از مرزهای رسمی کشور با دشمن بجنگند.فرانسه از جمله کشورهایی است که بارها این دیپلماسی را آزموده است. پس از روی کار آمدن خمینی، خودداری دولت فرانسه از ادامۀ همکاری با ایران در زمینۀ انرژی اتمی برپایۀ توافق ۱۹۷۴ میان سازمان انرژی اتمی ایران و کمیساریای عالی اتمی فرانسه معروف به «اوُروُدیف»، روابط میان دو کشور تیره شد.با پناهنده شدن شاپور بختیار و سپس ابوالحسن بنی صدر و مسعود رجوی و دیگر مخالفان سرشناس رژیم به فرانسه، روابط دو کشور تیره‌تر شد. چنان که میان سال‌های ۱۹۸۱ و ۱۹۹۱، فرانسه متحمل انواع ترورها، گروگان‌گیری‌ها و حمله‌ها شد. این نبرد نامتقارن با فرانسه هنوز ادامه دارد. به ویژه از آن رو که فرانسوی‌ها تاکنون نه تنها از واکنش تند خودداری کرده‌اند، بلکه گاه به خواسته‌های جمهوری اسلامی پاسخ مثبت داده‌اند.
    --------  

About تاریخ تازه‌ها

رویدادهای روز که خمیرمایۀ «اخبارِ» رسانه ها را تشکیل می دهند، فراوان ریشه در گذشته دارند و گاه بیش از آنکه حاصل گریز ناگهانی احوال روز باشند، نتیجۀ دیگرگون شدن هر چند کُند، اما ژرف و پایدار روزگاری دراز مدت اند. «تاریخ تازه‌ها» بر گذشتۀ رخدادهای روز می نگرد و در این نظر و گذر پیشینۀ چرخش‌ها‌ی کنونی را باز می نماید.
Podcast website
Social
v7.7.0 | © 2007-2025 radio.de GmbH
Generated: 2/14/2025 - 6:50:13 PM